نقد و بررسی آرتمیس فاول و ماجرای شمال
نظر یادتون نره...
آرتمیس فاول و ماجرای شمال به دنبال آرتمیس فاول و گروگانگیری در سال ۲۰۰۲ به انتشار رسید. این داستان روایت آرتمیس است که به دنبال پدر گم شده اش تا قطب شمال هم میرود و همزمان با درگیریهای پایتخت اجنه، با نا امنی ها و خیانتها دست و پنجه نرم میکنند. این اثر نیز مانند جلد قبل نیز مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
داستان
آرتمیس فاول ۱۳ ساله، در مدرسهٔ شبانه روزی اش ایمیلی از طرف مافیای روسیه دریافت میکند که پدر او را به طور غیر واضحی نشان می دهد و آن ها مبلغ هنگفتی از وی در مقابل پدرش می خواهند. پدر آرتمیس حدود ۳ سال است که همراه با کشتی ستارهٔ فاول که حامل قوطیهای کوکاکولا بودهاست، ناپدید میشود و آرتمیس رسماً بی پدر میشود؛ اما او مطمئن است که پدرش نمرده. پس به عمارت فاول بر میگردد تا همراه محافظ وفادارش -باتلر- به سمت شمال روسیه و ساحل کولا حرکت کنند.
در زیرزمین، در کلان شهر اجنه یعنی هِوِن، گابلین ها[۱] شورش کردهاند و اجنه به آرتمیس مشکوک اند. پس بهترین نفر پلیس یعنی سروان هالی شورت را که با نحوهٔ کار پسرک نابغه ایرلندی آشنایی دارد، برای گرفتن او میفرستند. در زیرزمین، فرمانده روت، هالی شورت و فُلی از آرتمیس و باتلر حقیقت را میپرسند، و با فناوریهای فُلی و اختراعاتش، آنها اطمینان پیدا میکنند که آرتمیس مقصر آشفتگیهای هِوِن نیست. پس آنها معاملهای با یکدیگر میکنند: آرتمیس و باتلر به خاطر هوش آرتمیس و قدرت باتلر به اجنه کمک میکنند تا پرده از شورشها ی هِوِن بردارند و در عوض، جن و پریها به آنها در پیدا کردن پدر آرتمیس کمک کنند.
آنها بعداً متوجه میشوند که پشت قضیه شورشها، اُپال کوبویی -یک نابغه دیگر و پیکسی[۲] روانی- و سروان سابق پلسی زیرزمین یعنی برایر کادگیون هستند که علیه پلیس زیرزمین بودند. پس از درگیریهای فراوان در صنایع کوبویی که متعلق به اُپال بوده، هالی و فرمانده روت به کمک آرتمیس، باتلر و مالچ دیگامز، دورف[۳] مبتلا به جنون دزدی موفق میشوند کادگیون را بکشند و اُپال کوبویی را دستگیر کنند.
سپس نوبت اجنهاست که به آرتمیس کمک کنند؛ آنها به قطب شمال میروند و با نقشه موذیانهای که آرتمیس کشیده، موفق میشوند آرتمیس پدر را در حالی که یک پایش از زانو قطع شده، پیدا کنند. هالی زخمهای جزئی آرتمیس فاول پدر را شفا میدهد و بعد او را به طور ناشناس به بیمارستان دانشگاه هلسینکی میبرد. اما هنوز فقط آرتمیس، باتلر و ژولیت -خواهر باتلر- تنها آدمیزادهایی هستند که از وجود اجنه خبر دارند.
در آخر، اجنه با نوجوان ایرلندی و محافظش صلح میکنند و سروان شورت و آرتمیس، کدورتها را کنار میگذارند.
نقد و انتقادات
در کل، منتقدها نظر مثبتی در بارهٔ این کتاب داشتهاند. مجلهٔ جنیوری این کتاب را نفس تازه کن دانسته و کرکیس نیوز هم همین ایده را داشتهاست. هرچند پابلیشرز ویکلی آن را خسته کننده توصیف کرده، اما انتقادات همه گویای هیجان آمیز بودن این جلد بودهاند.
شخصیت های اصلی
شخصیتهای اصلی در این داستان آرتمیس فاول دوم، هالی شورت، فرمانده جولیوس روت، فُلی، مالچ دیگامز و اُپال کوبویی هستند
منابع
- وبسایتهای رسمی آرتمیس فاول متعلق به نسخهٔ آمریکایی و متعلق به نسخهٔ بریتانیایی
- وبسایت رسمی طرفداران آرتمیس فاول http://fangathering.com و http://artemis-fowl.com
- http://artemisfow.wikia.com
- http://eoincolfer.com
- ویکی پدیا
- ۹۳/۰۳/۱۱